0

حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

اندر مذمّت دنیا و برحذر بودن از آن فرماید
شنبه 11 اردیبهشت 1395  9:24 PM

 

در جهانی چه بایدت بودن

که به پنگان توانش پیمودن

چیست دنیا سرای آفت و شر

چون کلیدان زاولی به دو در

هست چون مار گرزه دولت دهر

نرم و رنگین و از درون پر زهر

طفل چون زهر مار کم داند

نقش او را تتی تتی خواند

همه اندرز من به تو این است

که تو طفلی و خانه رنگین است

در غرورش توانگر و درویش

شاد همچون خیال گنج اندیش

تو که در بند او گرفتاری

می‌کش از بهر او چنین خواری

تو به امیّد فخر و روزبهی

از همه ناکسان دهر کِهی

نیست با وی وفا و معنی یار

دیده و آزموده‌ای بسیار

جهل خس را پیامبری ندهد

آز کس را توانگری ندهد

آز چون آتشست و تن چو حطب

ز آتش و نی موافقت مطلب

آز چون آتش است تن هیزم

آب و آتش به هم چه آمیزم

آز بسیار خوار و مستحلست

پادشا صورت و گدای دلست

چون سرابیست آز تشنه فریب

همچو سیلیست آز رخ بنشیب

خوردنش را چو کرد تشنه بسیچ

چون بدو در رسد نباشد هیچ

هست چون معدهٔ معاویه آز

که به خاک از تو دست دارد باز

آتشی را که دیو جنباند

ایزدش جز به خاک ننشاند

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها