0

حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

حکایت
شنبه 11 اردیبهشت 1395  8:39 PM

آن شنیدی که با سکندر راد

گفت در پیش مردمان استاد

کی شده فتنه بر جهانگیری

غافل از روز مرگ وز پیری

باز عمر تو چون کند پرواز

نبود با هیچ کس دمساز

هرکسی گوشه‌ای دگر گیرد

ورچه شاهی به بنده نپذیرد

در جهان بهتر از کم آزاری

هیچ کاری تو تا نپنداری

عمر کرکس از آن بُوَد بسیار

که نبیند کسی از او آزار

تا از او جانور نیازارد

جز به مردار سر فرو نارد

باز اگر کبک را نکشتی زار

سال عمرش فزون شدی ز هزار

زانکه از کرکس او ضعیف‌ترست

طعمه و جای او لطیف‌ترست

هرکه خون ریختن کند آغاز

زود میرد بسان باشه و باز

چون نمودم در این سخن برهان

سخن آغاز کردم از نسیان

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها