0

حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

فی الحذر عن‌القدر
شنبه 11 اردیبهشت 1395  8:22 PM

بندگان را که از قدر حذر است

آن نه زیشان که آن هم از قدر است

قدر و تقدیر او نهاد چو چنگ

که شناسد همی ز نام و ز ننگ

زان چو بربط به هر خیال همی

خفته نالد ز گوشمال همی

پیش دیوانِ حکم او جز مرد

شکر سیلی حق که داند کرد

سنگ خواران حکم چو سندان

نزنند از برای جان دندان

که کند با قضای او آهی

جز فرومایه‌ای و گمراهی

آه تو با قضای او باد است

با قضایش دل تو ناشاد است

با قضا مر ترا چو نیست رضا

نشناسی خدای را به خدای

کو در این راه کردنی کردن

که تواند قفای او خوردن

کردنی بایدت عزازیلی

تا زند دست لعنتش سیلی

سیلی کز دو دست دوست خوری

همچو بادام بی دو پوست خوری

گردنانی که با خدای خوشند

حکم را بُختیان بارکشند

چون چراغند اگرچه در بندند

زانکه جان می‌کنند و می‌خندند

هر بلایی که دل نماید از او

گر یکی ور هزار شاید از او

حکم و تقدیر او بلا نبوَد

هرچه آید به جز عطا نبوَد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها