0

حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

حکایت
شنبه 11 اردیبهشت 1395  8:17 PM

ثوری از بایزید بسطامی

از پی طاعت و نکونامی

کرد نیکو سؤالی و بگریست

گفت پیرا بگو که ظالم کیست

پیرِ وی مر ورا جواب بداد

شربت وی هم از کتاب بداد

گفت ظالم کسیست بدروزی

که یکی لحظه در شبانروزی

کند از غافلی فراموشش

نبوَد بنده حلقه در گوشش

گر فراموش کردیش نفسی

ظالمی هرزه نیست چون تو کسی

ور بوی حاضر و بری نامش

نیست کردی ز جرم احکامش

آنچنان یاد کن که از دل و جان

بشوی غایب از زمین و زمان

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها