0

حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

التمثیل فی شأن من کان فی هذه اعمی فهو فی‌الآخرة اعمی جماعة العمیان و احوال الفیل
شنبه 11 اردیبهشت 1395  8:15 PM

بود شهری بزرگ در حدِ غور

واندر آن شهر مردمان همه کور

پادشاهی در آن مکان بگذشت

لشکر آورد و خیمه زد بر دشت

داشت پیلی بزرگ با هیبت

از پی جاه و حشمت و صولت

مردمان را ز بهر دیدن پیل

آرزو خاست زانچنان تهویل

چند کور از میان آن کوران

برِ پیل آمدند از آن عوران

تا بدانند شکل و هیآت پیل

هریکی تازیان در آن تعجیل

آمدند و به دست می‌سودند

زانکه از چشم بی‌بصر بودند

هریکی را به لمس بر عضوی

اطلاع اوفتاد بر جزوی

هریکی صورت محالی بست

دل و جان در پی خیالی بست

چون برِ اهل شهر باز شدند

برشان دیگران فراز شدند

آرزو کرد هریکی زیشان

آنچنان گمرهان و بدکیشان

صورت و شکل پیل پرسیدند

وآنچه گفتند جمله بشنیدند

آنکه دستش بسوی گوش رسید

دیگری حال پیل ازو پرسید

گفت شکلیست سهمناک عظیم

پهن و صعب و فراخ همچو گلیم

وانکه دستش رسیدی زی خرطوم

گفت گشتست مر مرا معلوم

راست چون ناودان میانه تهیست

سهمناکست و مایهٔ تبهیست

وانکه را بُد ز پیل ملموسش

دست و پای سطبر پر بوسش

گفت شکلش چنانکه مضبوط است

راست همچون عمود مخروط است

هریکی دیده جزوی از اجزا

همگان را فتاده ظن خطا

هیچ دل را ز کلی آگه نی

علم با هیچ کور همره نی

جملگی را خیالهای محال

کرده مانند غتفره به جوال

از خدایی خلایق آگه نیست

عقلا را در این سخن ره نیست

 
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
khodaeem1
دسترسی سریع به انجمن ها