0

الهی نامه عطار

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:الهی نامه عطار
شنبه 11 اردیبهشت 1395  12:34 AM

مگر چون رابعه صاحب مقامی

نخورده بود یک هفته طعامی

دران یک هفته هیچ از پای ننشست

صلوة وصوم بودش کار پیوست

چو جوع افتادگی در پایش آورد

شکستی سخت در اعضایش آورد

یکی مستوره بودش در حوالی

طعامش کاسهٔ آورد حالی

مگر شد رابعه در درد وداغی

که تا در گیرداز جائی چراغی

چو باز آمد مگر یک گربه ناگاه

فکنده بود پست آن کاسه در راه

دگر باره برفت از بهر کوزه

که تا بگشاید آن دل تنگ روزه

بیفتاد آن زمانش کوزه از دست

جگر تشنه بماند و کوزه بشکست

ز دل آهی برآورد آن جگر سوز

که گفتی گشت عالم آتش افروز

بصد سرگشتگی می‌گفت الهی

ازین بیچارهٔ مسکین چه خواهی

فکندی در پریشانی مرا تو

بخون درچند گردانی مرا تو

خطاب آمد که گر این لحظه خواهی

بتو بخشم من از مه تا بماهی

ولی اندوه چندین سالهٔ خویش

ز دل بیرون بریمت این بیندیش

که اندوه من و دنیای محتال

نیاید جمع در یک دل بصد سال

گرت اندوه ما باید همیشه

مدامت ترک دنیا باد پیشه

ترا تا هست این یک روی آن نیست

که اندوه الهی رایگان نیست

 
 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها