0

الهی نامه عطار

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:الهی نامه عطار
شنبه 11 اردیبهشت 1395  12:29 AM

 

براه بادیه گفت آن یگانه

دو جوی آب سیه دیدم روانه

شدم بر پی روان تا آن چه آبست

که چندینیش در رفتن شتابست

بآخر چون بر سنگی رسیدم

بخاک ابلیس را افتاده دیدم

دو چشمش چون دو ابر خون فشان بود

زهر چشمیش جوئی خون روان بود

چو باران می‌گریست و زار می‌گفت

پیاپی این سخن همواره می‌گفت

که این قصّه نه زان روی چو ماهست

ولی رنگ گلیم من سیاهست

نمی‌خواهند طاعت کردن من

نهند آنگه گنه بر گردن من

چنین کاری کرا افتاد هرگز

ندارد مثل این کس یاد هرگز

 
 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها