0

منطق‌الطیر عطار

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: منطق‌الطیر عطار
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  7:32 PM

آن دو روبه چون به هم هم برشدند

پس به عشرت جفت یک دیگر شدند

خسروی در دشت شد با یوز و باز

آن دو روبه را ز هم افکند باز

ماده می‌پرسد ز نر، کی رخنه‌جوی

ما کجا با هم رسیم، آخر بگوی

گفت اگر ما را بود از عمر بهر

بر دکان پوستین دوزان شهر

دیگری گفتش که ابلیس از غرور

راه بر من می‌زند وقت حضور

من چو با او برنمی‌آیم به زور

در دلم از غبن آن افتاد شور

چون کنم کز وی نجاتی باشدم

وز می معنی حیاتی باشدم

گفت تا پیش توست این نفس سگ

از برت ابلیس نگریزد به تگ

عشوهٔ ابلیس از تلبیس تست

در تو یک یک آرزو ابلیس تست

گر کنی یک آرزوی خود تمام

در تو صد ابلیس زاید والسلام

گلخن دنیا که زندان آمدست

سر به سر اقطاع شیطان آمدست

دست از اقطاع او کوتاه دار

تا نباشد هیچ کس را با تو کار

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها