0

غزلیات عطار نیشابوری

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات عطار نیشابوری
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  6:25 PM

آنچه با من می‌کند سودای تو

می‌کشم چون نیست کس همتای تو

با خیالی آمد از خجلت هلال

پیش بدر عارض زیبای تو

بر گشاید کار هر دو کون را

یک گره از زلف عنبرسای تو

تو ز خون پوشیده قوس قامتم

از خدنگ نرگس رعنای تو

هیچ کارم نیست جز جان کاستن

بر امید لعل جان‌افزای تو

جای آن داری که صد صد را کشند

لیک بر یک جای یک یک جای تو

تو چو شمعی وین جهان و آن جهان

راست چون پروانه ناپروای تو

کی رسم من بی سر و پا در تو زانک

بی سر و پای است سر تا پای تو

صد هزاران قرن باید خورد خون

تا توانم کرد یکدم رای تو

کی توانم پخت سودای تو من

هست سودای تو بر بالای تو

گر شود هر ذره صد دوزخ مدام

هم نگردد پخته یک سودای تو

دم فرو بست از سخن اینجا فرید

تا کند غواصی دریای تو

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها