0

غزلیات عطار نیشابوری

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات عطار نیشابوری
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  4:56 PM

روی تو کافتاب را ماند

آسمان را به سر بگرداند

مرکب عشق تو چو برگذرد

خاک در چشم عقل افشاند

هر که عکس لب تو می‌بیند

دهنش پهن باز می‌ماند

زلف شبرنگ و روی گلگونت

می‌کند هر جفا که بتواند

گاه شب‌رنگ زلفت آن تازد

گاه گلگون عشقت این راند

عشقت آتش فکند در جانم

این چنین آتشی که بنشاند

خط خونین که می‌نویسم من

بر رخ چون زرم که برخواند

پای تا سر چو ابر اشک شود

از غمم هر که حال من داند

اوفتادم ز پای دستم گیر

آخر افتاده را که رنجاند

دلم از زلف پیچ بر پیچت

یک سر موی سر نپیچاند

گر دلم بستدی و دم دادی

آه من از تو داد بستاند

هر که درماندهٔ تو شد نرهد

همچو عطار با تو درماند

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها