0

غزلیات عطار نیشابوری

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات عطار نیشابوری
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  4:23 PM

ای زلف تو دام و دانه خالت

هر صید که می‌کنی حلالت

خورشید دراوفتاده پیوست

در حلقهٔ دام شب مثالت

همچون نقطی سیه پدیدار

بر چهرهٔ آفتاب خالت

دل فتنهٔ طرهٔ سیاهت

جان تشنهٔ چشمهٔ زلالت

از عالم حسن دایه لطف

آورده به صد هزار سالت

رخ زرد و کبود جامه خورشید

سرگشتهٔ ذرهٔ وصالت

تو خفته و اختران همه شب

مبهوت بمانده در جمالت

تو ماه تمامی و عجب آنک

انگشت نمای شد هلالت

مرغی عجبی که می‌نگنجد

در صحن سپهر پر و بالت

چون در تو توان رسید چون کس

هرگز نرسید در خیالت

پی گم کردی چنانکه هرگز

کس پی نبرد به هیچ حالت

خواهد که بسی بگوید از تو

عطار ولی بود ملالت

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها