0

شاه و درویش هلالی جغتایی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

بخش ۳۲ - وصف غزال کوهی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  6:09 PM

در صف آهوان غزالی بود

کش عجب نازنین جمالی بود

عالم از بوی نافه‌اش مشکین

پیش او آهوی ختن مسکین

شوخ چشمی به غمزه شعبده‌باز

چشم شوخش تمام عشوه و ناز

گویی آن چشم شوخ در بازی

شوخ‌چشمی‌ست در نظربازی

گرچه بودند آهوان خیلی

بد گدا را به سوی او میلی

هر دم از مژه جای او می‌رُفت

هر نفس در هوای او می‌گفت

چشم او چشم شاه را مانند

آن بلای سیاه را مانند

نافه ی او که مشک چین دارد

بوی آن زلف عنبرین دارد

نفسش مشک‌بار می‌آید

زان نفس بوی یار می‌آید

من سگ آهویی که هر نفسی

خوش دلم می‌کند به یاد کسی

چون مرا نیست رنگی از رویش

لاجرم شادمانم از بویش

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها