0

غزلیات هلالی جغتایی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات هلالی جغتایی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  6:48 PM

هر شب به سر کوی تو از پای درافتم

وز شوق تو آهی زنم و بی‌خبر افتم

گر بار غم این‌ست که من می‌کشم از تو

بالله! که اگر کوه شوم از کمر افتم

خواهم بزنی تیر و به تیغم بنوازی

تا در دم کشتن به تو نزدیک‌تر افتم

من بعد بر آنم که به بوی سر زلفت

برخیزم و دنبال نسیم سحر افتم

ای شیخ، به محراب مرا سجده مفرما

بگذار، خدا را، که بر آن خاک درافتم

گمراهی من بین که درین مرحله هر روز

از وادی مقصود به جای دگر افتم

سیلاب سرشک از مژه بگشای، هلالی

مپسند که آغشته به خون جگر افتم

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها