0

غزلیات هلالی جغتایی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات هلالی جغتایی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  6:47 PM

ای در دلم آتش عشق تو صد الم

هر یک الم نشانهٔ چندین هزار غم

وصل تو زود رفت و فراق تو دیر ماند

فریاد ازین عقوبت و عمر کم!

دانی کدام روز عدم شد وجود ما؟

روزی که عاشقی به وجود آمد از عدم

گویند درد عشق به درمان نمی‌رسد

من چون زیم که عاشقم و دردمند هم

ماییم و نیم‌جانی و هر دم هزار آه

اینک به باد می‌رود آن دم به دم

چون آب زندگی‌ست قدم تا به فرق سر

خواهم درون جان کنمت فرق تا قدم

ای پادشاه حسن، هلالی گدای توست

خواهم که سوی او گذری از ره کرم

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها