0

غزلیات هلالی جغتایی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات هلالی جغتایی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  6:46 PM

اگر خوانی درونم بندهٔ این خاندان باشم

وگر رانی برونم چون سگ بر آستان باشم

ندانم بندهٔ روی تو باشم یا سگ کویت

به هر نوعی که می‌خواهی بگو تا آن چنان باشم

چه سگ باشم؟ که آیم استخوانی خواهم از کویت

ولی خواهم که از بهر سگانت استخوان باشم

چو از شوق تو یک دم خواب از چشمانم نمی‌آید

اجازت ده که شب‌ها گرد کویت پاسبان باشم

غم هجر تو دارم یک زمان از وصل شادم کن

چه باشد غم برآید من زمانی شادمان باشم

قبای حسن پوشیدی، سمند ناز زین کردی

بنه پای در رکاب ای عمر تا من در عنان باشم

مرا گفتی هلالی در جهان رسوا شدی آخر

من آن بهتر که در عشق تو رسوای جهان باشم

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها