0

غزلیات هلالی جغتایی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات هلالی جغتایی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  6:45 PM

روزی که بر لب آید جانم در آرزویش

جان را بدو سپارم، نم را به خاک کویش

چون از وصال آن گل دیدم که نیست رنگی

آخر به صد ضرورت قانع شدم به بویش

خورشید روی او را نسبت به ماه کردم

زین کار نامناسب شرمنده‌ام ز رویش

مسکین دل از ملامت آوارهٔ جهان شد

ای باد اگر ببینی از سلام کویش

دهقان ز جوی تاکم سیراب ساخت، یارب

از آب زندگانی خالی مباد جویش

از جستجوی وصلش منعم مکن هلالی

گیرم که هم نیابم، شادم به جستجویش

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها