0

غزلیات هلالی جغتایی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات هلالی جغتایی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  6:41 PM

شیرین دهنا! این همه شیرین نتوان بود

شیری که تو خوردی مگر از ریشهٔ جان بود؟

این حسن چه حسن‌ست که از پرده عیان ساخت؟

نقشی که پس پردهٔ تقدیر نهان بود

تنها نه من از واقعهٔ عشق خرابم

مجنون هم از این واقعه رسوای جهان بود

امروز نشد نام و نشان دل من گم

تا بود دل گم شده بی نام و نشان بود

دی بود گمان کز غمت امروز بمیرم

امروز یقین‌ست مرا هرچه گمان بود

هر تیر جفایی که دو ابروی تو افگند

بس کارگر آمد که به زور دو کمان بود

خود را خس و خاشاک درت گفت هلالی

تحقیق نمودیم بسی کمتر از آن بود

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها