0

غزلیات هلالی جغتایی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات هلالی جغتایی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  6:38 PM

کاکل ز چه بگذاشته‌ای تا کمر خود؟

مگذار بلاهای چنین را به سر خود

رفتار تو را گر ملک از عرش ببیند

آید به زمین فرش کند بال و پر خود

چشم تو نهان یک نظر از لطف بینداخت

ما را ز چه انداخته‌ای از نظر خود؟

دیروز ز همه عالم خبرم بود

امروز چنانم که ندارم خبر از خود

در عشق تو از من اثری بیش نماندست

نزدیک شد آن دم که نیابم اثر خود

من کشته شوم به که جدا افتم از آن در

زارم بکش و دور میفگن ز در خود

دور از تو چه گویم به چه حال‌ست هلالی؟

درمانده به درد دل خونین‌جگر خود

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها