پاسخ به:غزلیات هلالی جغتایی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395 6:37 PM
سر نمیتابم ز شمشیر حبیب
هر چه آید بر سرم یا نصیب
دل به درد آمد من بیچاره را
چارهٔ درد دلم کن ای طبیب
ای که گویی که چونی و حال تو چیست
من غریب و حال من باشد غریب
تا رقیب هست ما را قدر نیست
نیست گردد یا رب از پیشت رقیب
زار مینالد هلالی بی رخت
آنچنان کز حسرت گل عندلیب
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.