0

غزلیات هلالی جغتایی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات هلالی جغتایی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  6:37 PM

مسکین طبیب، چارهٔ دردم خیال کرد

بیچاره را ببین چه خیال محال کرد؟

کی می‌رسد خیال طبیبان به درد من؟

دردن بدان رسید که نتوان خیال کرد

دارد هزار تفرقه دل در شب فراق

کو آن فراغتی که به روز وصال کرد؟

گل پیش عارض تو شد از انفعال سرخ

آن خنده‌ای که کرد هم از انفعال کرد

سنگین‌دلی که اسب جفا تاخت بر سرم

موری ضعیف را به ستم پایمال کرد

سلطان وقت شد ز گدایان کوی عشق

درویش میل سلطنت بی‌زوال کرد

گفتی که حلقه ساخت هلالی قد تو را

آن کس که ابروان تو را چون هلالی کرد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها