0

غزلیات هلالی جغتایی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات هلالی جغتایی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  6:34 PM

شیشهٔ می دور از آن لب‌های می‌گون می‌گریست

تا دل خود را دمی خالی کند خون می‌گریست

دوش بر سوز دل من گریه‌ها می‌کرد شمع

چشم من آن گریه را می‌دید و افزون می‌گریست

آن نه شب بود در ایام لیلی هر صباح

آسمان شب تا سحر بر حال مجنون می‌گریست

سیل در هامون، صدا در کوه، می‌دانی چه بود؟

از غم من کوه می‌نالید و هامون می‌گریست

چیست دامان سپهر امروز پرخون از شفق؟

غالباً امشب ز درد عشق گردون می‌گریست

بر رخ زردم ببین خط‌های اشک سرخ را

این نشانی‌هاست که امشب چشم من خون می‌گریست

شب که می‌خواندی هلالی را و می‌راندی به ناز

در درون پیش تو می‌خندید و بیرون می‌گریست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها