0

سفرنامه ناصرخسرو

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:سفرنامه ناصرخسرو
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  3:25 PM

بعد از آن از آن جا برفتیم و به دیهی رسیدیم که آن را حیفا می‌گفتند و تا رسیدن بدین دیه در راه ریگ فراوان بود از آن که زرگران در عجم به کار دارند و ریگ مکی گویند، و این دیه حیفا بر لب دریاست و آن جا نخلستان و اشجار بسیار دارند. آن جا کشتی سازان بودند و آن کشتی های دریای را آن جا جودی می‌گفتند. از آنجا جا به دیهی دیگر رفتیم به یک فرسنگی که آن را کنیسه می‌گفتند از آن جا راه از دریا بگردید و به کوه در شد سوی مشرق و صحراها و سنگستان‌ها بود که وادی تماسیح می‌گفتند. چون فرنسگی دو برفتیم دیگر بار راه به کناردریا افتاد و آن جا استخوان حیوانات بحری بسیار دیدیم که در میان خاک و گل معجون شده بود و همچو سنگ شده از بس موج که بر آن کوفته بود.

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها