0

غزلیات مولوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات مولوی
جمعه 10 اردیبهشت 1395  8:48 PM

بگردان ساقی مه روی جام

رهایی ده مرا از ننگ و نام

گرفتارم به دامت ساقیا ز آنک

نهادستی به هر گامی تو دام

رها کن کاهلی دریاب ما را

و لا تکسل فان القوم قاموا

الیس الصحو منزل کل هم

الیس العیش فی هم حرام

الا صوموا فان الصوم غنم

شراب الروح یشربه الصیام

هر آن کو روزه دارد در حدیث است

مه حق را ببیند وقت شام

نکو نبود که من از در درآیم

تو بگریزی ز من از راه بام

تو بگریزی و من فریاد در پی

که یک دم صبر کن ای تیزگام

مسلمانان مسلمانان چه چاره‌ست

که من سوزیدم و این کار خام

نباشد چاره جز صافی شرابی

باقداح یقلبها الکرام

حدیث عاشقان پایان ندارد

فنستکفی بهذا و السلام

جواب گفته متنبی است این

فؤاد ما تسلیه المدام

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها