پاسخ به:غزلیات مولوی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395 11:46 PM
اندرآ عیش بیتو شادان نیست
کیست کو بنده تو از جان نیست
ای تو در جان چو جان ما در تن
سخت پنهان ولیک پنهان نیست
دست بر هر کجا نهی جانست
دست بر جان نهادن آسان نیست
جان که صافی شدست در قالب
جز که آیینه دار جانان نیست
جمع شد آفتاب و مه این دم
وقت افسانه پریشان نیست
مستی افزون شدست و میترسم
کاین سخن را مجال جولان نیست
دست نه بر دهان من تا من
آن نگویم چو گفت را آن نیست
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.