0

غزلیات مولوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات مولوی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  11:43 PM

روز و شب خدمت تو بی‌سر و بی‌پا چه خوشست

در شکرخانه تو مرغ شکرخا چه خوشست

بر سر غنچه بسته که نهان می‌خندد

سایه سرو خوش نادره بالا چه خوشست

زاغ اگر عاشق سرگین خر آمد گو باش

بلبلان را به چمن با گل رعنا چه خوشست

بانک سرنای چه گر مونس غمگینان‌ست

از دم روح نفخنا دل سرنا چه خوشست

گر چه شب بازرهد خلق ز اندیشه به خواب

در رخ شمس ضحی دیده بینا چه خوشست

بت پرستانه تو را پای فرورفت به گل

تو چه دانی که بر این گنبد مینا چه خوشست

چون تجلی بود از رحمت حق موسی را

زان شکرریز لقا سینه سینا چه خوشست

که صدا دارد و در کان زر صامت هم هست

گه خمش بودن و گه گفت مواسا چه خوشست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها