0

غزلیات مولوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات مولوی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  11:38 PM

ز همراهان جدایی مصلحت نیست

سفر بی‌روشنایی مصلحت نیست

چو ملک و پادشاهی دیده باشی

پس شاهی گدایی مصلحت نیست

شما را بی‌شما می‌خواند آن یار

شما را این شمایی مصلحت نیست

چو خوان آسمان آمد به دنیا

از این پس بی‌نوایی مصلحت نیست

در این مطبخ که قربانست جان‌ها

چو دونان نان ربایی مصلحت نیست

بگو آن حرص و آز راه زن را

که مکر و بدنمایی مصلحت نیست

چو پا داری برو دستی بجنبان

تو را بی‌دست و پایی مصلحت نیست

چو پای تو نماند پر دهندت

که بی‌پر در هوایی مصلحت نیست

چو پر یابی به سوی دام حق پر

که از دامش رهایی مصلحت نیست

همای قاف قربی ای برادر

هما را جز همایی مصلحت نیست

جهان جوی و صفا بحر و تو ماهی

در این جو آشنایی مصلحت نیست

خمش باش و فنای بحر حق شو

به هنبازی خدایی مصلحت نیست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها