پاسخ به:غزلیات مولوی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395 11:38 PM
دو چشم آهوانش شیرگیرست
کز او بر من روان باران تیرست
کمان ابروان و تیر مژگان
گواهانند کو بر جان امیرست
چو زلف درهمش درهم از آنم
که بوی او به از مشک و عبیرست
در آن زلفین از آن میپیچد این جان
که دل زنجیر زلفش را اسیرست
مگو آن سرو ما را تو نظیری
که ماه ما به خوبی بینظیرست
بیندازم من این سر را به پیشش
اگر چه سر به پیش او حقیرست
خیال روی شه را سجده میکن
خیال شه حقیقت را وزیرست
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.