پاسخ به:غزلیات مولوی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395 11:36 PM
چو با ما یار ما امروز جفتست
بگویم آنچ هرگز کس نگفتهست
همه مستند این جا محرمانند
میندیش از کسی غماز خفتهست
خزان خفت و بهاران گشت بیدار
نمیبینی درخت و گل شکفتهست
اگر یک روز باقی باشد از دی
زمین لب بسته است و گل نهفتهست
هلا در خواب کن اوباش تن را
که گوهرهای جانی جمله سفتهست
خمش کن زردهی زان در نیابی
وگر محرم شوی بستان که مفتست
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.