0

غزلیات مولوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات مولوی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  11:36 PM

قرار زندگانی آن نگارست

کز او آن بی‌قراری برقرارست

مرا سودای تو دامن گرفته‌ست

که این سودا نه آن سودای پارست

منم سوزان در آتش‌های نو نو

مرا با یارکان اکنون چه کارست

همی‌نالد درون از بی‌قراری

بدان ماند که آن جان نگارست

چو از یاری تو را جان خسته گردد

نمی‌داند که اندر جانش خارست

تو در جویی و خارت می‌خراشد

نمی‌دانی که خاری در سرا رست

گریزان شو از آن خار و به گل رو

که شمس الدین تبریزی بهارست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها