0

غزلیات مولوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات مولوی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  11:35 PM

مبر رنج ای برادر خواجه سختست

به وقت داد و بخشش شوربختست

اگر چه باغ را نیمی گرفته‌ست

ولیکن سخت بی‌میوه درختست

گشاده ابروست و بسته کیسه

مشو غره که او را سیم و رختست

دو دستش را به تخته دوختستند

چه سود ار خواجه بر بالای تختست

وجودش گر چه یک پاره‌ست چون کوه

سخااش مرده است و لخت لختست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها