پاسخ به:غزلیات مولوی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395 10:51 PM
فیما تری فیما تری یا من یری و لا یری
العیش فی اکنافنا و الموت فی ارکاننا
ان تدننا طوبی لنا ان تحفنا یا ویلنا
یا نور ضؤ ناظرا یا خاطرا مخاطرا
ندعوک ربا حاضرا من قلبنا تفاخرا
فکن لنا فی ذلنا برا کریما غافرا
من میروم توکلی در این ره و در این سرا
اگر نوالهای رسد نیمی مرا نیمی تو را
خود کی رود کشتی در او که او تهی بیرون رود
کیل گهر همیرسد بر مشتری و مشترا
کیل گهر همیرسد قرص قمر همیرسد
نور بصر همیرسد اندکترین چیزها
خوش اندرآ در انجمن جز بر شکر لگد مزن
جز بر قرابیها مزن جر بر بتان جان فزا
خیلی زیباست
دقیقا. اشعار مولوی چیز دیگری هستند
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.