0

غزلیات مولوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات مولوی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:40 PM

تا چند تو پس روی به پیش آ

در کفر مرو به سوی کیش آ

در نیش تو نوش بین به نیش آ

آخر تو به اصل اصل خویش آ

هر چند به صورت از زمینی

پس رشته گوهر یقینی

بر مخزن نور حق امینی

آخر تو به اصل اصل خویش آ

خود را چو به بیخودی ببستی

می‌دانک تو از خودی برستی

وز بند هزار دام جستی

آخر تو به اصل اصل خویش آ

از پشت خلیفه‌ای بزادی

چشمی به جهان دون گشادی

آوه که بدین قدر تو شادی

آخر تو به اصل اصل خویش آ

هر چند طلسم این جهانی

در باطن خویشتن تو کانی

بگشای دو دیده نهانی

آخر تو به اصل اصل خویش آ

چون زاده پرتو جلالی

وز طالع سعد نیک فالی

از هر عدمی تو چند نالی

آخر تو به اصل اصل خویش آ

لعلی به میان سنگ خارا

تا چند غلط دهی تو ما را

در چشم تو ظاهرست یارا

آخر تو به اصل اصل خویش آ

چون از بر یار سرکش آیی

سرمست و لطیف و دلکش آیی

با چشم خوش و پرآتش آیی

آخر تو به اصل اصل خویش آ

در پیش تو داشت جام باقی

شمس تبریز شاه و ساقی

سبحان الله زهی رواقی

آخر تو به اصل اصل خویش آ

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها