0

غزلیات مولوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات مولوی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  9:31 PM

ای جان و قوام جمله جان‌ها

پر بخش و روان کن روان‌ها

با تو ز زیان چه باک داریم

ای سودکن همه زیان‌ها

فریاد ز تیرهای غمزه

وز ابروهای چون کمان‌ها

در لعل بتان شکر نهادی

بگشاده به طمع آن دهان‌ها

ای داده به دست ما کلیدی

بگشاده بدان در جهان‌ها

گر زانک نه در میان مایی

برجسته چراست این میان‌ها

ور نیست شراب بی‌نشانیت

پس شاهد چیست این نشان‌ها

ور تو ز گمان ما برونی

پس زنده ز کیست این گمان‌ها

ور تو ز جهان ما نهانی

پیدا ز کی می‌شود نهان‌ها

بگذار فسانه‌های دنیا

بیزار شدیم ما از آن‌ها

جانی که فتاد در شکرریز

کی گنجد در دلش چنان‌ها

آن کو قدم تو را زمین شد

کی یاد کند ز آسمان‌ها

بربند زبان ما به عصمت

ما را مفکن در این زبان‌ها

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها