0

ترجیعات مولوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

چهلم
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  1:58 PM

هله نوش کن شرابی، شده آتشی به تیزی

سوی من بیا و بستان بدو دست، تا نریزی

قدح و می گزیده، ز کف خدا رسیده

چو خوری، چنان بیفتی که به حشر بر نخیزی

و اگر کشی تو گردن، ز می و شراب خوردن

دهمت به قهر خوردن، تو ز من کجا گریزی؟!

بربود جام مهرش، چو تو صد هزار سرکش

بستان قدح، نظر کن، که تو با کی می‌ستیزی

شه خوش‌عذار را بین، که گرفت باده بخشی

سر زلف یار را بین، که گرفت مشک بیزی

چو ز خود برفت ساقی، بدهد قدح گزافی

چو ز خود برفت مطرب، بزند ره حجازی

ز می خدای یابی تف و آتش جوانی

هنر و وفا نیابی ز حرارت غریزی

بستان قدح، نظر کن به صفا و گوهر او

نه ز شیره است این می به خدا، و نی مویزی

بدرون صبر آمد فرج، و ره گشایش

بدرون خواری آمد شرف و کش و عزیزی

بهلم سخن‌فزایی، بهلم حدیث‌خایی

تو بگو که خوش ادایی، عجبی، غریب چیزی

ترجیع کن بسازش، چو عروس نو، جهازی

که عروس می‌بنالد بر تو ز بی‌جهیزی

عدم و وجود را حق به عطا همی‌نوازد

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها