0

ترجیعات مولوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

سیزدهم
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  1:47 PM

پیکان آسمان که به اسرار ما درند

ما را کشان کشان به سماوات می‌برند

روحانیان ز عرش رسیدند، بنگرید

کز فر آفتاب سعادت، چه با فرند!

ما سایه‌وار در پی ایشان روان شویم

تا سایها ز چشمهٔ خورشید برخورند

زیرا که آفتاب پرستند، سایها

چون او مسافر آمد، اینها مسافرند

از عقل اولست در اندیشه عقلها

تدبیر عقل اوست که اینها مدبرند

اول بکاشت دانه و آخر درخت شد

نی، چشم باز کن، که نه اول نه آخرند

خورشید شمس دین که نه شرقی نه غربی است

پس سیر سایهاش در افلاک دیگرند

مردان سفر کنند در آفاق، همچو دل

نی بستهٔ منازل و پالان و استرند

از آفتاب، آب و گل ما چو دل شدست

اجزای ما چو دل ز بر چرخ می‌پرند

خود چرخ چیست تا دل ما آن طرف رود؟!

این جسم و جان و دل همه مقرون دلبرند

لب خشک بود و چشم تر، از درد آن فراق

اکنون ز فر وصل نه خشکند و نه ترند

رفتند و آمدند به مقصود، و دیگران

در آب و گل چو آب و گل خود مکدرند

بیرون ز چار طبع بود طبع عاشقی

از چار و پنج و هفت، دو صد ساله برترند

چون طبع پنجمین بکشد روح را مهار

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها