0

ترجیعات مولوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

سوم
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  1:46 PM

حد و اندازه ندارد نالها و آه را

چون نماید یوسف من از زنخ آن چاه را

راه هستی کس نبردی گرنه نور روی او

روشن و پیدا نکردی همچو روز آن راه را

چون مه ما را نباشد در دو عالم شبه و مثل

خاک بر فرق مشبه باد مر اشباه را

عشق او جاهم بس است در هر دو عالم پس دلم

می‌بروبد از سرای وهم خود هم جاه را

ماه اگر سجده نیارد پیش روی آن مهم

رو سیاه هر دو عالم دان تو روی ماه را

هیچ کس با صد بصیرت ذرهٔ نشناسدش

گرچه پیش شه نشیند چون نیابد شاه را

مر شقاوتهای دایم را درونم عاشقست

چون بدان میلست آن جان پرورد اخ واه را

بندگان بسیار آیند و روند بر درگهش

لیک آستان درش لازم بود درگاه را

آستانش چشم من شد جان من چون کاه گشت

کهربای عشقش رباید هر زمان آن کاه را

ای خداوند شمس دین ناگاه بخرام از سوی

کین دلم در خواب می‌بیند چنان ناگاه را

گشته من زیر و زبر از صرصر هجران تو

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها