0

مستدرکات مولوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

تکه ۲
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  1:50 PM

قصابی سوی گولی گوشت انداخت

چو دیدش زفت گوشت گاو پنداشت

یکی ران دگر سوی وی افکند

بگفتا گاو مرده‌ست این زهی گند

خدا بخشید آنچ اسباب کامست

تو گفتی چیست این؟ خود داد عامست

کنون شد عام کان با تو بپیوست

نجس شد چونک در کردی درو دست

نسازد گول را بخل و سخاوت

که گردد هر دوش مایهٔ عداوت

گریز از گول اندر سور و ماتم

چو عیسی ای پدر والله اعلم

 
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها