0

مقطعات مسعود سعد سلمان

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:مقطعات مسعود سعد سلمان
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  12:52 PM

 

این دو شغل برید و عرض به تو

یافته خرمی و زیبایی

روی این را همه بیفروزی

صدر آن را همه بیارایی

چون پدید آمدی تو بر هر کس

چون که بر من پدید می نایی

در حق کار من کجا کردی

آن شگرفی و آن نکورایی

مهتر چرخ همتی ز چه رو

همت مهترانه ننمایی

چه گماری حسود را بر من

که شدم زین زحیر سودایی

خنده ها می زند به خوش منشی

طنزها می کند به رعنایی

زیبدت گر کنی چرا نکنی

داری اصل و جمال و برنایی

هر چه خواهی همی توانی کرد

دستگه داری و توانایی

تو مرا چون که شادمان نکنی

کاسمان جاه و مشتری رایی

خشک رودی چرا کنی بر من

چون تو را هست خوی دریایی

اصل فتحی بلی که بوالفتحی

کارک من چرا به نگشایی

آن رشیدی رشید را مطلق

آنچه می بایدم بفرمایی

از تنم بار رنج برداری

وز دلم زنگ ننگ بزدایی

دفتر نظم را که پیش منست

بابی از مدح خود درافزایی

من به اقبال تو برآسایم

تو ز گفتار من برآسایی

شکر من شکر یک جهان انگار

که منم یک جهان به تنهایی

دولت اهل فضل بر جایست

تا تو در دولتی و بر جایی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها