0

مقطعات مسعود سعد سلمان

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:مقطعات مسعود سعد سلمان
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  12:43 PM

چرخ چندیمان به خاک اندر کشید

چند ناکامی به روی ما رسید

هیچ حسرت ماند کاین دل آن نخورد؟

هیچ عبرت ماند کاین چشم آن ندید؟

لعبت زنجیر زلف حلقه جعد

بر جدایی دل نهاد و آرمید

آب رویم برد آب دیدگان

تا زمانه بدخویی پیش آورید

راز من چون آفتاب اندر جهان

روزگار نامساعد گسترید

دوستان گویند بس کردی مرا

لاجرم شد ناخوشت عیش لذیذ

ناشنیدستی که پیغمبر چه گفت

من شنیدستم ز من باید شنید

قال ایاکم و خضراء الدمن

دور از آن پاکی که اصل آن پلید

مشت هرگز کی برآید با درفش

پنبه با آتش کجا یارد چخید

دست چون ماند به زیر سنگ سخت

جز به نرمی کی توان بیرون کشید

نامبین گفتم این ابیات از آنک

ستر دل یکبارگی نتوان درید

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها