0

مقطعات مسعود سعد سلمان

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:مقطعات مسعود سعد سلمان
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  12:42 PM

 

ای مظفر فراق یافت ظفر

بر تن من نکرده هیچ نبرد

خنجری ناکشیده در حمله

باره ای نافکنده در ناورد

فرقت خیره روی روبا روی

از منت در ربود مردا مرد

فلک هجر خوی سفله مرا

فرد کرد از من ای بدانش فرد

وصل تابنده را فرو شد روز

هجر تاریک را بر آمد گرد

دل بر توست و با تو خواهد بود

من بی دل چگونه خواهم کرد

بود خواهم ولیک سخت به رنج

زیست خواهم و لیک نیک به درد

بر تن سست کوفته غم سخت

وز دل گرم خاسته دم سرد

چشم من آب روی خواهد برد

روی من آب چشم خواهد خورد

نقش کار فراق پیدا شد

اینک از اشک لعل و چهره زرد

دهر بی شرم چون بخواست نوشت

فرش شادی ما چرا گسترد

چرخ بی رحم چون بخواست برید

شاخ امید من چرا پرورد

ای هنر سنج مهتری که فلک

در فنون فلک چو تو ناورد

دل سپردم تو را به غزنین بر

بر آن دوستان به راه آورد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها