شمارهٔ ۲ - هم در مدح او
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395 10:53 AM
نه چو تو در زمانه ناموری
نه چو نام تو در جهان سمری
عزم تو کف حزم را تیغی است
حزم تو روی عزم را سپری
نه چو کین تو ظلم را زهری
نه چو مهر تو عدل را شکری
بی هوای تو نیست هیچ دلی
بی ثنای تو نیست هیچ سری
مال شد در جهان چو منهزمی
تا بر او یافت جود تو ظفری
رعد کردار در هوا افتد
از هوای تو در زمان خبری
فلکی خیزد از تو هر نفسی
عالم باشد از تو هر نظری
یک صله مادح تو ناستده
اندر آید دمادمش دگری
پیش چشمت نعوذبالله ازو
نیست چرخ و زمانه را خطری
کس نبیند چو تو کمربندی
در جهان پیش هیچ تاجوری
خاص خسرو رشید باقی باد
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.