0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  1:17 AM

مدعی در مجلسم جا می‌دهد پهلوی تو

تا شود آگاه اگر ناگاه بینم روی تو

از خطایی گه گهم بنواز در پهلوی خویش

تا به تقریب سخن چشم افکنم بر روی تو

نیست رویت در مقابل لیک می‌گوید به من

صد سخن هر جنبشی از گوشهٔ ابروی تو

غیر نگذارد که گردم با سگانت آشنا

تا شوم رسوا اگر گردم به گرد کوی تو

باد را نگذارد از تدبیر در کویت رقیب

تا نیارد سوی من روز جدائی بوی تو

راز چون گوئی به کس رشگم کند کز شرح آن

بی‌زبان با من بگوید نرگس جادوی تو

بر سخن دارند گوش اصحاب و دارد محتشم

چشم در وقت سخن بر چشم مضمون گوی تو

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها