0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  1:15 AM

دم بسمل شدن در قبله باید روی قربانی

مگردان روی از من تا ز قربان رونگردانی

دم خون ریختن از دیدن رویت مکن منعم

که کس در حالت بسمل نبندد چشم قربانی

بدین حسن ای شه خوبان نه جانا نخوانمت نی جان

اگر چیزی بود خوش‌تر ز جان جانان من آنی

ملک شانی و پشت قدر احباب از سگان کمتر

پریشانی و احباب از تو دایم در پریشانی

چه پرسی حرف صبر از من چه میدانی نمی‌دانم

چه گویم شرح بی صبری چو می‌دانم که میدانی

بجز مهر و مهت آیینه‌ای در خور نمی‌بینم

که در خوبی به مه میمانی و از خور نمی‌مانی

ز پند محتشم ماند ای صنم پاکیزه دامانت

الهی تا ابد مانی بدین پاکیزه دامانی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها