0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  1:12 AM

نمی‌دانم ز خود افتادگان داری خبر یا نه

ز دور این نالهٔ ما در دلت دارد اثر یا نه

یقین داری که دارم از خیالت پیکری با خود

که شب تا صبح دم می‌گردمش بر گرد سر یانه

به گوشت هیچ می‌گوید که اینک می‌رسد از پی

چو باد صرصر آن دیوانهٔ صحرا سپر یا نه

به خاطر میرسانی هیچ گه کان دشت پیما را

به زور انداختم از پا من بیدادگر یا نه

برای آزمایش بار من بر کوه نه یک دم

ببین خواهد شکستن کوه را صد جا کمر یا نه

چو جان را نیست در رفتن توقف هیچ میگوئی

که باید بازگشتن بی‌توقف زین سفر یا نه

نوشتم نامه وز گمراهی طالع نمی‌دانم

که خواهد ره به آن مه برد مرغ نامه‌بر یا نه

بیا و محتشم از بهر من دیوان خود بگشا

به بین بر لشگر غم می‌کنم آخر ظفر یا نه

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها