0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  1:10 AM

شبم ز روز گرفتارتر به مشغلهٔ تو

که تا سحر به خیال تو می‌کنم کله تو

به دفع کردن غیر از درت غریب مهمی

میان سعی من افتاده و مساهلهٔ تو

نظر در آینه داری و اضطراب نداری

تو محو خویشی و من محو تاب و حوصلهٔ تو

هنوز عهد تو آورده بود دهر به جنبش

که در زمین و زمان بود شور ولولهٔ تو

به گوش مژده تخفیف ده ز درد سر من

که می‌برم دو سه روز این جنون ز سلسلهٔ تو

سئوال کردی و گفتی بگو که برده دلت را

دلم بده که بگویم جواب مسلهٔ تو

فریب کیست دگر محتشم محرک طبعت

که نیست فاصله در نظمهای بی‌صلهٔ تو

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها