0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  1:05 AM

ای صبا درد من خسته به درمان برسان

یعنی از من بستان جان و به جانان برسان

نامه ذره به خورشید جهان‌آرا بر

تحفهٔ مور به درگاه سلیمان برسان

عذر کم خدمتی بنده به مولا کن عرض

آستان بوسی درویش به سلطان برسان

شرح افتادگی من چو شنیدی برخیز

در خرام آی و به آن سرو خرامان برسان

سر به سر قصهٔ احوالم اگر گوش کند

زود بر گرد و به من مژدهٔ احسان برسان

ورنه بنشین و به قانون شفاعت پیشش

نامه آغاز کن و قصه به پایان برسان

نامه گر کار به جائی نرساند زنهار

تو به فریاد رس او را و به افغان برسان

از پی روشنی دیدهٔ احباب آنجا

بوی پیراهنی از مصر به کنعان برسان

محتشم باز به عنوان وفا مشهور است

قصه کوتاه کن و نامه به عنوان برسان

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها