0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  1:04 AM

بس که به من زر فشاند دست زرافشان خان

دست امید مرا دوخت به دامان خان

رایت فتح قریب میشود اینک بلند

کایت فتح قریب آمده در شان خان

آن که قضا را به حکم کرده نگهدار دهر

خود ز تقاضای لطف گشته نگهبان خان

می‌کند ایزد ندا کای فلک فتنه‌زا

جان تو در دست ماست جان تو و جان خان

صولت جباریش پوست ز سر برکشد

یک دم اگر سر کشد چرخ ز فرمان خان

سلسلهٔ فتح را می‌کند آخر به پا

آن ید قدرت که هست سلسلهٔ جنبان خان

دور نباشد اگر غیرت پروردگار

در گذراند ز دور مدت فرمان خان

از صله بی‌شمار در چمن روزگار

شد لقبش محتشم مرغ غزل خوان خان

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها