0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  1:03 AM

رسید نغمه ای از باده‌نوشی تو به گوشم

که چون خم می و چو ننای نی به جوش و خروشم

کجاست نرمی و کیفیتی و نشئه عشقی

که می‌نخورده از آنجا برون برند به دوشم

ز خامکاری تدبیر خود فتاده به خنده

خرد چو دید که آورد آتش تو بجوشم

قیاس حیرتم ای قبله مراد ازین کن

که با هزار زبان در مقابل تو خموشم

قسم به نرگس مردم فریب عشوه فروشت

که آن چه از تو خریدم به عالمی نفروشم

تو بدگمان به من و من برین که راز تو بدخو

بهر لباس که بتوانم به قدر وسع بکوشم

رسیدصاف به درد و به جاست بانگ دهاده

به این گمان که درین بزم من هنوز بهوشم

عجب که ساقی این بزم محتشم به در آرد

به باده تا به ابد ازخمار مستی دوشم

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها