0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  12:59 AM

دی به دنبال یکی کبک خرام افتادم

رفتم از شهر به صحرا و به دام افتادم

مگر این باده همه داروی بیهوشی بود

که من لجه‌کش از یک دو سه جام افتادم

آن چه قد بود و چه قامت که ز نظارهٔ آن

تا دم صبح قیامت ز قیام افتادم

به اشارت مگر احوال بگویم که چه شد

که ز گویائی از آن طرز کلام افتادم

هیچ زخمی نزد آن غمزه که کاری نفتاد

من افتاده چگویم ز کدام افتادم

من که بودم ز مقیمان سر کوی حضور

از کجا آه به این طرفه مقام افتادم

محتشم بوی جنونم همه کس فاش شنید

چون درین سلسله غالیهٔ فام افتادم

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها