0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  12:58 AM

بس که چشم امشب به چشم عشوه‌سازش داشتم

از نگه کردن بسوی غیر بازش داشتم

غیر جز تیر تغافل از کمان او نخورد

بس که پاس غمزهٔ مردم نوازش داشتم

تا به قصد نیم نازی ننگرد سوی رقیب

گوشه چشمی به چشم نیم نازش داشتم

گشت راز من عیان بس کز اشارات نهان

با رقیبان در مقام احترازش داشتم

داشت او مستغنیم از ناز دیگر مهوشان

از نیاز غیر من هم بی‌نیازش داشتم

زور عشقم بین که تازان می‌گذشت آن شهسوار

از کششهای کمند شوق بازش داشتم

با خیالش محتشم در دست بازی بود و من

دست در زنجیر از زلف درازش داشتم

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها